[ و روایت شده است که حضرتش روزى میان یاران خود نشسته بود . زنى زیبا بر آنان بگذشت و حاضران دیده بدو دوختند . پس فرمود : ] همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این نگریستن موجب هیجان . پس هر یک از شما به زنى نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکى باید ، که او نیز زنى چون زن وى نماید . [ مردى از خوارج گفت خدا این کافر را بکشد چه نیک فقه داند . مردم براى کشتن او برخاستند ، امام فرمود : ] آرام باشید ، دشنام را دشنامى باید و یا بخشودن گناه شاید . [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط فرمانده در 87/11/11:: 2:52 عصر

به پیشنهاد قاصدکم آمده‏ام، ولی به همت خودم می‏مانم!

از دیروز آمده‏ام،‏در امروز مانده‏ام، و تا فردا بیشتر کنارتان نیستم!
در این چند روز بهتر نیست امروز،‏دیروز ِ مرا ببینید، تا فردای قشنگ‏تری داشته باشید؟!

پس به نام اویی که از رگ گردن به من نزدیک‏تر است و برای رضایش شروع می‏کنم.

 

همیشه به قاصدک می‏گفتم: چرا اینقدر توی اینترنت می‏چرخی؟!
می‏گفت: اگه ما به ظاهر بچه مذهبی‏ها! توی اینترنت (یا به قول خودش دنیای لب‏تیغی) نباشیم، و خطر لب تیغ راه رفتن را به خودمون نخریم،‏پس می‏خواین،‏کی از خدا و ائمه و نایبش امام زمون که قراره به زودی بیان،‏توی دنیای مجازی حرف بزنه؟!

دیدم پربیراه هم نمی‏گه!

اگه من،‏چیزهایی که برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی ایران با چشمهام دیدم را توی دنیای لب‏تیغی! نگم،‏پس می‏خواین نامزد سابق مثلا ناپلئون بناپارت،‏از کشورگشایی‏های فرانسه بگه؟!
پس به ثمر نشستن انقلاب چی می‏شه؟! خاطرات انقلاب حتی اگر 300 سال هم از پیروزیش بگذره،‏لااقل برای ما قدیمی می‏شه،‏اما هیچگاه خط نمی‏خوره!

پس همراهم باشید با قدیمی‏ترین تازه‏نوشته‏های دیوار ذهن من!